امده توی پی وی من....میگوید کمکش کنم.از گروه انداخته اندش بیرون...اسمش ناصر است.....میگوید حق با خودش است....شماره اش راهم حاضر است ب من بدهد ک زنگش بزنم و همه حقیقت را ب من بگوید....میگوید توی گروه بپرسم چرا بیرونش انداخته اند...و من پرسیدم...همه خندیدند ک این توی پی وی توهم امد؟و ناصر ادمی است ک کلا مزاحم همه خانم ها میشود و از همه شماره میگیرد....ب ناصر میگویم میخاهم بلاکت کنم حرف اخر را بزن....میگوید شاید حرف حرف هایم روزی شما نبوده....و من...بلاکش کردم...ولی خداشاهد است دوهزاربار دلم میخواست باهاش حرف بزنم....و از بلاکی درشان بیاورم....بعله....درد ما فضولی است...و درمان هم ندارد...
شماره دو:
کممممممممممممک.....ککککککمممممممکککککک....کممممممککککککک....
شدیدا نیاز ب یک فرد قهار در زمینه وکالت و بلد بودن قانون داریممممممممممممم
یک داستان شروع کرده ام ولی بیشتر سروکارش با قانون و دادگاه است و من ب این فضا و کمه کمش ب قوانینی ک در مورد نقش اصلی اجرا میشود نیاز دارم...
دداستان درمورد ارتداد است...
خاهشمندم اگر در این زمینه تبهر دارید ب داد بنده برسید....
سپاسسسسسسسس....