...دلتنگی هایم...

گاهی وقت ها یه حرف هایی کنج دلت میشینه که تا پروازشون ندی آروم نمی گیری... اینجا پشت بوم دل منه...

معروف شدم رفت....

خیلی وخ بود نیومده بودم اینجا.ها....

ی چی بود ک میخاستم با تاریخ ثبت بشه....

امروز روز اول کلاس بود...ی عاقایی اومد تو...تا درو باز کرد و منو دید گفت شماخانم معلمید؟؟؟

فقط من و زخانم بودیم تو کلاس.کپ کردم...گفتم شما منو از کجا میشناسید؟؟؟؟ترسیدم.چسبیدم ب صندلی...

خودش ذو پرت کرد روی صندلی...دیگه همه شمارو میشناسن...مگه شما تو فلان مسابقه شیشم نشدین؟تو همن مسابقه عاقای میم جیم جیم هم بودن....چقد از داستان شما تعریف کردن....معرکه بودددد....و من ب چهار خط داستانم فکر کردم....ک از نظر خودم بیهوده ترین متن بود...

سکانس دو:استاد گفته بودن نفری سه نفراز کلاسو توصیف کنیم...و نفر دوم اون عاقاهه من بودم...گفت فک میکرده من ی ادم بیشعور و مغرور و ایکبیری و گنددماغم.....ولی حالا فهمیدن همه این ها از روی سادگیمه...چ چیزا. .

کلا ذوق کردم دیگه...هم بابت تعریف هایی ک از زبون استاد میم جیم جیم میکردن....هم ب خاطر این ک حداقل تو ذهن یکی ایکبیری نیستم.....

می گفت ی ادم مغرور کیفش ررو روی زمین نمیذاره....تو کلاس بعدی با این ک صندلی بود..ولی کیفمو ولو کردم کف زمین....ذوق مرگیم دیگه....خخخخ....تاحالا کسی ازمون تعریف نکرده...

خب باید بگم من این بار هم گند زدم...استاد رو توصیف کردم....برای کارم هم دلیل داشتم.....چون میترسم کسی رو توصیف کنم و بهشون بربخوره....مثلا ب استاد گفته بودم شبیه جوجه خروس تازه از تخم دراومده ان....همون هایی ک هنوز پر درنیاوردن....و.....ساروفسکی میگف زش بوده.....


۰ موافق ۰ مخالف
نمردیمو مفهوم توصیف کردن رو هم فهمیدیم :))

توصیفه دیگه...هرچند استاد میخاست ب ما بگن ک حالت هارو بنویسیم....ولی من ک ب شخصه روم نشد کسی رو نگاه کنم برای توصیف....این ک میفهمیدن داریم توصیفشون میکنیم زشت بود....

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سلام ...
به وبلاگ من خوش اومدین ...
اینجا یه دفترخاطرات روزانه است ...
و پر از حرفای چرت و پرت دل یه دانشجو...
و محدودیت هاش...
...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان