...دلتنگی هایم...

گاهی وقت ها یه حرف هایی کنج دلت میشینه که تا پروازشون ندی آروم نمی گیری... اینجا پشت بوم دل منه...

ازادیمو نمیفروشم....

میخاستم دیگه نیام اینجا...

ولی نمیشه....بعضی حرفارو نمیشه اینجا زد...

یک فردی ب اسم عاقای جیم میخاد بیاد خاستگاری.... ب مامان میگم اسمش چیه...مامان میگه نمیدونه....

و من لب هامو اویزون میکنم...

مامان میگه محل کارش کنار گاف شینه.... میگه مهندسی مکانیک خونده.... میگم مادر من.... این ک مهندسی نخونده....کنار گاف شین پره مغازه مکانیکیه... طرف مکانیکه...م

مامان میگه طرف هم خونه داره هم ماشین هم شغل....

شونه هامو بالا میندازم....معلوم نیس مال خودشه یا  باباش... تازه هشت سال تز من بزرگتره...

میم الان ی بچه ی ساله داره...و خاستگار من از میم خودمان دو سال بزرگتر است....

توی خودم میپیچم...:بگید نیاد...

اصلا ادم چندشش میشه باباش ب چشم دختری نگاهش کنه ک میخاد شوهر کنه....تفاوت سنیمون خیلیه...حالا من میخام شیطونی کنم ولی شوهرم میشه از این پسرای سنگین رنگین ک ب ادم اخم میکنن سر هر کاری...

تازه شم...بش چی بگم؟بگم نویسنده ام؟نمیخنده بهم؟مگه ن این ک طرف مقابل باید درکت کنه....ادم بیست وهشت ساله ک نویسندگی نمیدونه یعنی چی.....مسخره ام میکنه...

اگه نذاره برم گاف شین....اگه نذاره برم دروازه دال... اگه نذاره بررم قاف...اگه نذاره برم پل ب...

من شوهذ نمیخام....ازادی خودمو میخام.... ازادیمو....

۰ موافق ۰ مخالف
:)
واقعنی گفتین نیان؟ خب شما که باهاشون حرف نزدین ببینین چه نظرایی دارن؟ مگه یه مهندس مکانیک نمیتونه از نویسندگی خوشش بیاد؟
بعد تازه هشت سال اونقدرام زیاد نیستا... بد نیست ینی:)

* الان اصن به روی خودم نمیارم که چقدر دیر دیدم پست جدید گذاشتین دی:

خخخخخ...ن عشقم ملالی نی...
نمیدونم...ولی ب نظرم مردا احساس ندارن...ادم استقلالشو از دست بده خوب نی....
زیاده....
میگم ک...داداش من بیستو پنج سالشه ی بچه داره...اونوخ این بیستوهشت سالشه....خخخخ

خوب مینویسین :) جذب میکنه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سلام ...
به وبلاگ من خوش اومدین ...
اینجا یه دفترخاطرات روزانه است ...
و پر از حرفای چرت و پرت دل یه دانشجو...
و محدودیت هاش...
...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان