...دلتنگی هایم...

گاهی وقت ها یه حرف هایی کنج دلت میشینه که تا پروازشون ندی آروم نمی گیری... اینجا پشت بوم دل منه...

داری راه را اشتباه می روی....

خب...اینجا ک شما من را نمیشناسید...پس  بگذارید یک ویژگی شکوفه از خودم را بگویم...بله....خانم معلم یک ادم دهن لق است....و چرخ گردون طوری چرخیده ک اطلاعات فوق سری بسیج و دانشگاه را داده اند دست من....اصلا همان موقعی ک ب خانم برگه را دست من داد و گفت خیلی سری است و عمرا کسی نفهمد...زمیم روبروی من بود....و وقتی چشم و چالش را کج و کوله کرد ک ب چکارت داشت؟ من زدم زیر خنده....خب باید بگویم قهقهه تنها راه فرارم از همه چیز است....از  دیروز تاحالا کلی حرف سری توی ذهنم پیچ و تاب میخورد...و مدام زیر خنده میزنم....

یادم رفت بهشان بگویم ادمتان را اشتب انتخاب کرده اید....دی...

۱ موافق ۰ مخالف
سلام ، میشه کمی از اون صحبت های سری رو بگین :)))
چقدر من فضولم ..

خخخخخخخ
صحبت های سری مربوط ب دانشگاه مان است....مثلا اگر بچه ها بفهمند استاد تحقیق و توسعه مان عوض شده و شده است رییس دانشگاه قیام میکنند....و...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سلام ...
به وبلاگ من خوش اومدین ...
اینجا یه دفترخاطرات روزانه است ...
و پر از حرفای چرت و پرت دل یه دانشجو...
و محدودیت هاش...
...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان