...دلتنگی هایم...

گاهی وقت ها یه حرف هایی کنج دلت میشینه که تا پروازشون ندی آروم نمی گیری... اینجا پشت بوم دل منه...

معرفی میکنم....هلن کلر....

دلم میخاهد وسط مطب دکتر بزنم زیر خنده.
میم میگفت میبرمت پیش دکتری ک نگذارد چشم هایت را عمل کنی...
تا برگه معاینه چشم را دید...تا گفتم میخاهم عمل کنم گفت برو عکس بگیر جمعه خودم می ایم اینجا...و لبخندم پشت گوش هایم افتاد...
میم شکست خورد...
خودش هم می خندد و ب من میگوید....هلن کلر....
نمیدانم باید تز این خطابش خوشحال باشم یا ب دل بگیرم حرفش را.....
میگوید اگر جای من بود عمرا عمل میکرد...میگوید از طرفی.....اگر جایش بودم از سربازی معاف میشدم....
چشم راستم هشت و چپی پنج درجه ضعیف است...
میم میگوید تو اصلا چیزی میبینی؟
و من فقط لبخند میزنم...
۱ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سلام ...
به وبلاگ من خوش اومدین ...
اینجا یه دفترخاطرات روزانه است ...
و پر از حرفای چرت و پرت دل یه دانشجو...
و محدودیت هاش...
...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان