...دلتنگی هایم...

گاهی وقت ها یه حرف هایی کنج دلت میشینه که تا پروازشون ندی آروم نمی گیری... اینجا پشت بوم دل منه...

شین ر

اولش شین دارد....اخرش ر...شر نیست....شوهر است...
برایم خاستگار جور شده....ان راهم مامان ف معرفی کرده...طرف دوتا پسر دارددد.....واییی عاشق این هیجان هایی هستم ک میگویند بین این دوتا یکی را انتخاب کن...خخخخخ...مامان میگوید یکی از پسرهایش کاناداست....اخم هایم تو هم میروند....کانادا؟؟؟؟....میگوید ان یکی حاج اقاست....و من بالا میپرم....حاج عاقاااااا؟خب چی گفتین؟؟؟؟؟میگفتین بیااااددددددد.... البته من و مامان باهم این حرف هارا نداریم...ک محض رضای خدا اندازه اپسیلنی رنگ ب رنگ بشوم....مامان میگوید اصلا برای همان حاج عاقاهه میخاسته بیاید....میخاسته....مامان گفت با این ک داداش خودم هم حاج اقاست ولی وقتی گفت این هم طلبه است....خوشم نیامد....بالا میپرم....ماماااااااان....چراااااا؟؟؟؟خبس ک....(خوب است که)...
مامان میگوید گفته است نه....و من اخم میکنم....
میگویم تاحالا چندتا خاستگار دیگر هم امده ک ردش کرده اید؟؟؟؟هاااانننننن؟؟؟؟ک ب من نگفته اید...؟
اعصاب برای ادم نمیگذارند...
میگویم من ک دلم شوهر نمیخاهد.....هیجان میخاهد....(هیجان را نگفتم ها...) میگویم خسته شدم از بس بهم میخندند و میگویند خاستگار برایت نیامد.....بگذارید بیاید من میگویم نه....فقط حرف پشت سرم نباشد...ایشششش...
خلاصه این ک امروز اندکی ب خودم امیدوار شدم.....
دیگر این ک کل ذوقی ک در یک ثانیه بوجود امده بود....ثانیه بعد دود شد....ب سلامتی....


پ ن:اوووووه...طرف داداشش کاناداست....انوقت من تنها جایی ک رفته ام دهات خودمان است و قم خانه مامان جان...و البته مشهد....ان هم چهارسال پیش.....یک شانس داشتیم ک مامان پراندش....اه.....
۱ موافق ۰ مخالف
همون کاناداییه خوبه حاجاقا بدرد نمی خوره 
منم دعوت کنیا

این ک پرید.....

ب قول ما اصفونیا....hayf shod:-(

ببخشیدا ولی خاک تو سرت این از اون موردایی بود که هر دوهزار سال به با اتفاق می افته کاش منم دختر بودم یکی از این خاستگارا اشتم ولا خخخخخخخخ بازم ببخشید

واااااای هنوز دارم میخندم......خخخخخخخ

ان شاءالله مورد بهتر 

بعله....انشاالله بعدی خودش کانادا بوده باشه....;-)

چرا می خندی الان گفتم حسابی از دستم شاکی میشی کلمو می کنی خخخخخخ
ولی حیف شد نمیشه بری دنبالش کیس مناسبی بودا خخخخخخ
اکازیون اکازیون

اره....منم ک گفتم...خیلی حیف شد...خخخخخخ....فردای سر تمام جوانان عزب کشورمان....;-)

با این ایشاالله ها هم الکی خودتو گول نزن گفتم که فقط هر دوهزار سال یه بار اتفاق می افته
من موندم ای چجوری یکی رفته کانادا اون یکی حاجاقا شده اصلا باهم ربطی ندارن 

اره....حالا اون ک کاناداا رفته زنم داره....خخخخخ.....تازه فهمیدم....نمیشه روش فک کرد.....:-P

اخ اخ اخ اخ حیف شد مرغ از قفس پرید
این p یعنی چی ؟
حرفای من و به دل نگیر شوخی می کنم
دختر خوبی هستی چیزی که زیاده واسه دختر خوب خواستگاره ولا نیگران نباش

پی شکلک ادمکی است ک دارد زبان در می اورد....پلیز دقت فرمایید....

اره...داشتم از نگرانی میمردم...ممنون ک امیدوارم کردید.....خخخخخ

ترشی درست کردن بلدی ؟؟؟

o_O

خوب چیه برای محکم کاری گفتم
نیگران نباش محجبه که هستی 
خانواده دارم که هستی 
مودبم که هستی
معلم میشی 
رو هوا میزننت فقط یه نموره صبر کن
حالا واسه محکم کاری ترشی درست کردنم یاد بگیر چه عیبی داره

;-)

امروز استادمون بهم.گف چرا اومدی نویسندگی؟میرفتی کوبلن دوزی

اه اه انقده بدم میاد از استادایی که همش ادم و نا امید می کنن

خیلی لوس بود.....وااااااااااااای ولی مدل موهاشا ندیدین.از اینا بود م موهاشون بلنده میرزن تو چشماشون...چندتا تارشم شفید شده بود....انگار مش کرده.....خیلی مدلش خوشگل بود....

خوب شمام موهاتو اینجوری بزن

مردونه اس...:-\

اها استادنون مرده ببخشید فک کردم زنه

محمد طلوعی....
نویسنده معروفی هستن...
تو نشر افق هم رییس نمیدونم کدوم بخشش هستن...
البت ااستاد ما ک نیستند...همینجوری ی کارگاه بود تو اصفهان...اومده بودند  تدریس....
ولی من عاشق فامیل این بشرم....خیلییییی قشنگه....فامیل باید تک باشه....
وای دیروز کرفته بودیم رنگ امیزی قبور شهدا ی اقایی بودن فامیلشون سرشار بوووود......خیلییییی قشنگ بوووود.....خیلیییییییی

چ عالی :)))

ی خاستگار داشتیم اونم پرید...عالی؟؟؟:'(

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سلام ...
به وبلاگ من خوش اومدین ...
اینجا یه دفترخاطرات روزانه است ...
و پر از حرفای چرت و پرت دل یه دانشجو...
و محدودیت هاش...
...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان