خانم معلم غذاتو بیارم تو اتاق یا میای پیش مهمونا باهم بخوریم؟
خب من جوراب دم دست ندارم و حسش نیست شالم را سفت کنم...پس پیش مهمان ها شام خودن منتفی است...دندان عقلمان هم ک کچلمان کرده است...
_ن...اصن نمیخورم...
تو ک چیزی نخوردی....خیلی خری...بیارم اینجا بخوری؟
بد چیزی هم نیست....حالا با درد دندان ها یک کاری اش میکنیم...:اگه میارین ک دستتون درد نکنه...
_جم کن خودتو من هلک و هلک برات شام بیارم تو اتاقت؟برو بینیم بابا...
من::-\
امروز توی اتوبوس یک ص خنده دار دیدم....یک عاقای جوانی با یک ساک مثل همیشه بدون کارت زدن پریدند بالا:خانما عاقایون لطفا توجه کنید...پنج تا دستمال برا پاک کردن شیشه پنج تا پنج تومن...از مرز بانه اوردیم...هر جا برید قیمت کنید ب این قیمت نمیدن...خانم ها اقایون...
ما خانم ها فقط نگاه کردیم بنده خدا را....حتی یک نفر هم سرش را تا نکرد ببیند پول توی کیفش دارد یا نه.....من هم ک اصلا از هرجور خریدی فرار میکنم.....
_خیلی خب باشه...خانما عاقایون خودکارم دارم چهارتا چهارتومن....هرجا بری این خودکارو با این قیمت زیر یکو پونصد نمیدن(حین صحبت برایمان روی مقوایی ک توی دست هایش است خرچنگ غورباغه میکشد)....
هیچ واکنشی از طرف ما نیست....فقط نگاهش میکنیم....چند لحظه مات توی صورت تک تکمان زوم میکند...انگار ن انگار...
_خانما عاقایون....این خودکارا شانس میاره براتون.....بخت باز میکنه....ی دختره خریده بود همون شب ده تا خاستگار براش اومد...
کل اتوبوس میزند زیر خنذه...چند خانم از بنده خدا خودکار میخرند....
_خانما عاقایون این خودکارا شانس میاره....خودمم ازشون استفاده میکنم.....قرار بود دکتر بشم خودکار فروش شدم....
از اتوبوس میپرد بیرون....