جمعه ۱۶ مهر ۹۵
خب...اینجا ک شما من را نمیشناسید...پس بگذارید یک ویژگی شکوفه از خودم را بگویم...بله....خانم معلم یک ادم دهن لق است....و چرخ گردون طوری چرخیده ک اطلاعات فوق سری بسیج و دانشگاه را داده اند دست من....اصلا همان موقعی ک ب خانم برگه را دست من داد و گفت خیلی سری است و عمرا کسی نفهمد...زمیم روبروی من بود....و وقتی چشم و چالش را کج و کوله کرد ک ب چکارت داشت؟ من زدم زیر خنده....خب باید بگویم قهقهه تنها راه فرارم از همه چیز است....از دیروز تاحالا کلی حرف سری توی ذهنم پیچ و تاب میخورد...و مدام زیر خنده میزنم....
یادم رفت بهشان بگویم ادمتان را اشتب انتخاب کرده اید....دی...