به نام خدا....
ابرو ریزی...
ابرو ریزی معنایش خیلی ساده است....
با مثال برایتان میگویم....
فکر کنید دارید داستان مینویسید....و برای این ک شخصیت هایتان را یادتان نرود روی برگه کاغذ میکشیدشان....چهارتا ادمک...با اسم های میم...خ....واو....جیم...و اسم شوهر خاهر شما هم دقیقا همان میمی است ک بالای سر ادمک خنده رو نوشته شده است...حالا...میم دنیای واقعی....دفترچه را میبیند....خب ب من چهخههههههههههه....ووووی....این میم اقا باید یادبگیرد هرجا میرود سرش ب کار خودش باشد...ووووووووووی....
کمی متین تر باشیم...
لابد هم کلی فکر پیش خودش کزده است... قضاوتشان نمیکنم...
فقط خاستم بگویم چهار نفر نقش اصلی های داستان من چهار دزد هستند...دلیلی هم ندارد ک اسم اقا میم را روی یکی شان گذاشته اممم ... اسم کم اوردم...همین....
واااااااااااای....چ ابروریزی ای شددذد....
پ ن:مرکز تحقیقات پیام داده است امروز جلسه اول کلاس فوتوشاپ....و من دستم را ستون چانه میکنم....خب...قربانتان....فدای نگاهتان....ببخشید ولی اشکالی پیش می امد زودتر میگفتید؟ن جان....اشکالی پیش می امد؟؟؟؟اووووه...