حقیقت اش من ابرنگ و مدادرنگی رو برای کشیدن نقاشی برای مسابقه تصویرگری ایات قرانی میخاستم....ک داستان حضرت سلیمان و بلقیس رو ب تصویر بکشم...
و ی حضرت سلیملنی کشیدممممم....ک هر بار تگاهش میکنم عشقققق میکنم.....منتهی میم یکاره پاشده امده خانه ما...و وقتی با کلی ذوق و شوق حضرت سلیمانم را نشانش میدهم ابروهایش را بالا می اندازد و میگوید...ک باید زنگ بزنم دفتر جناب اقای مکارم و ازایشان بپرسم ک ایا کشیدن نقاشی حضرت سلیمان اشکالی دارد یانه...بهش میگویم خب مگر تلوزیون فیلم ایشان را پخش نکرد با چهره....میگوید تلوزیون اهنگ غیر مجاز هم پخش میکند....و من....مات نگاهش میکنم....
از حاج اقای داخل گروه تلگرامی مان میپرسم و میگویند بهتراست کشیده نشود...میگویم خب نباید تکلیف من را مشخص کنی اخر بکشم یا نه؟چیزی برایش سند نمیکنم....ولی دلم میخاهد گازش بگیرم....اوفففففف...بیچاره حضرت سلیمان....:'(