...دلتنگی هایم...

گاهی وقت ها یه حرف هایی کنج دلت میشینه که تا پروازشون ندی آروم نمی گیری... اینجا پشت بوم دل منه...

کمک ب مدرسه زمان ما انقدر بود....

زمان ما کمک ب مدرسه ها ده تومن بود...ده هزار تومن....و من همیشه از پاکت نامه سفیدی ک پشتش اسم و فامیلمو نوشته بودن و از ولی درخواست ده تومن پول داشتن مثل چی میترسیدم....مثل چی... بابا هیچوقت ده تومن نمیداد....من و سه چهارتای دیگه معروف بودیم پیش ناظم....بابا میگفت اگه کمک ب مدرسه اس من دوست دارم دو تومن بدم....و دوهزار تومن میگذاشت توی پاکت....فردا مارو میخواستن تو دفتر....و داد و بیداد ک چرا ب مدرسه کمک نکردید....شاید بعدا ب زور ناظم و التماس ماها بابا دهتومنو میداد....یا نهایتا هشت تومن...ولی می ارزید؟ب خرد شدن عزت نفس یک دانش اموز....می ارزید این پول ندادن؟نمیدونم چرا یهو یادم افتاد....


امروز از دوره خط امام برگشتیم. صبح ساعت چهار بیدارمون میکردن....کی باورش میشه؟؟؟؟؟؟؟ خوش نگذشت.....مخصوصا برا منی ک جلسه استاد سین ب و وقت دکترو عقد یکی از فامیلارو از دست دادم. ترجیح میدادم این سه تا رو برم تا این ک سر کلاسای دوره بگیرم بخوابم.رفیقم تو این سه روز اسمش ز بود. تازه عقد کرده بود....لطفا یک دختر برونگرای احساسی ای ک چندماهه عقد کرده و از این چندماه برای کسی حرف نزده رو تصور کنید...دلم خواست...کلی از خواستگارهاش میگفت....من حوصله گوش دادن نداشتم ولی درکش میکردم....گاهی وقتا ادم باید بگه تا خالی بشه...خیلی دختر باخدایی بود....تو دین و ایمون بیشتر از ی سروگردن از من سر تر بود...ولی....تو بعضی جاها ناراحت شدم از حرف هایی ک میزد...در مورد افراد توی زندگیش....ولی ب هرحال....قضاوت کار درستی نیست....مگه نه؟؟؟

میخاستم ی چیز دیگه ام بگم یادم رفت....یادم اومد مینویسم...

۳ موافق ۰ مخالف
بابات کار خوبی کرد پول زور مدرسه خواسته خو :|

ب از بین رفتن عزت نفس من می ارزید؟ ب شنیدن صدای جیغ ناظمی ک مثل چی ازش میترسیدیم؟

اون موقع ها حالم از لغت کمک به مدرسه بهم میخورد چون پول زور بود خب , زمان ما که گذشت رسید به خواهرکم دیدم ای بابا ! شهریه میگیره این مدرسه ی دولتی ! دیدیم خب چه کاریه با این وضع معلم هاش بردیمش یه جایی که در برابر شهریه درسم بدن ! خلاصه زمونه ای شده ...دیگه هم که گذشت از ما ...

برای مدارس غیرانتفاعی باید حتما داخل مدارس معتبر بگذارید...
چون دارم بنده رفقایی ک با لیسانس نرم افزار با حقوق ماهی صدوهشتادتومن سال دوم دبستان تدریس میکنند...

من فکر میکردم بابای من فقط اینجوری بود :))))

ای امان امان امان...

سلام
ما پونصد تومن میدادیم اونم روزکی :)))
درکتون میکنم در این زمینه :دی

در مورد دوره ها هم ، منم رفتم از این دوره ها، اکثرا همه دارن چرت میزنن! کلاس ها فشرده اس و به نظرم بازدهی مناسبی ندارن!

واااای دقیقاااا....ما همش خوابیم سر کلاس ها....خخخخ...بودجه بیت المال هم خرجمون میشه   

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سلام ...
به وبلاگ من خوش اومدین ...
اینجا یه دفترخاطرات روزانه است ...
و پر از حرفای چرت و پرت دل یه دانشجو...
و محدودیت هاش...
...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان