...دلتنگی هایم...

گاهی وقت ها یه حرف هایی کنج دلت میشینه که تا پروازشون ندی آروم نمی گیری... اینجا پشت بوم دل منه...

تهران دریا داره


دیروز برای اولین بار تهرانو زیارت نمودیم...خونه میم اینا زیاد رفته بودیم....ولی اونجا ک تهرون نبود...ادماش مث خودمون بودن....دییی....خلاصه این ک جاتون خالی...

ی سوال ...

ایا شما دهاتی هستید؟

اگر دهاتی هستید ایا ب دهاتی بودنتان افتخار میکنید؟

من دهاتی ام...وقت هایی ک بین بروبچه های دانشگاه هستیم افتخار میکنم ب دهاتی بودنم...ولی وقت هایی ک کلاس داستان میریم...اونجا همه فرهیخته ان...

استاد بهم گفت اصفهانی نیستم...و داد میزنه نیستم چون خسیسم و ی اصفهانی اصیل خسیس نیست...منم گفتم ک اره راس میگه...من دهاتی ام...

همین قضیه خساست و دهاتی و... رو کتابدار دانشگاه ام بهم گفت...وقتی با زمیم پول روهم گذاشتیم ک ی کارت عضویت اشتراکی از کتابخونه بگیریم...

خب..من خسیسم و این خساستو از بابا ب ارث بردم...باباهم خسیسه و خسیسیش دیگه ارثی نیست....

ببین وقتی پدرتون کشاورزه....تو ظل گرما گندم میکاره...ابیاری میکنه...میچینه...چوم میکنه و... و دست اخر ی اپسیلون پول کف دستش قرار میگیره....شما یک پسر دبیرستانی هستید ک توی شهر درس میخونه...چقدر پول پدرتونو خرج میکنید؟بابا میگه هرروز نون پنیر یا نیمرو میخورده ک خرجش کمترین خرج باشه...وقت هایی ک مریض میشده یک ساعت تمام تا درمانگاه پیاده میرفته مبادا پول تاکسی بده...اره ...بابای من خسیسه... چون پول پدرش براش قابل احترام بوده...

ادم باید ب دهاتی بودنش افتخار کنه...ب خسیس بودنش...

البته خساست من ب حرفه... من همیشه ادای خسیس بودنو درمیارم...دست خودم نیست...توی حرف زدن غلو زیاد میکنم...

وگرنه رفقای دانشگاه وقتی قرار بود ویژگی های همدیگه رو بنویسیم...همه برای من نوشته بودن دست و دلباز...خخخخ

بعله....خانم معلمه خعلی ام دست و دلبازه...

۱ موافق ۱ مخالف
نه خیرشم این خسیس بودن نبست 
پدرت خیلی زحمت کشه قدرشو بدون

حالا چرا دیسلایک....خخخخخ
اره....باید بیشتر قدر بابامو بدونم...خیلی خیلی بیشتررررر....
راستی....
چرا هیشکی نگفت دهاتی هست یانه؟
خخخخ

چقد زیبا بیان کردى 
موفق باشى زیر سایه خانواده

موتوشکرم....ای لاو مای بابا...
هیچ وقت فکر نکنید اگه درمورد بابام چیزی مینویسم ب اندازه اپسیلنی دوسش ندارم....ب هیچ وجه...

نه شهریم

خوش ب حالتون...ولی من ی دهاتی اصیلم...و گاهی وقت ها حتی از همین واژه دهاتی هم چندشم میشه...گاهی وقتی رفیقم با ی لحن خاص بجای فامیل پسوندمو میگه...اب میشم...یا مثلا وقتایی ک با فامیلمون میریم جایی....خجالت میکشم...یا وقتایی ک بابا با تلفن با ی عزیز از روستا حرف میزنه...و لهجه اش عوض میشه...و بلند بلند با لهجه حرف میزنه...من خجالت میکشم...
البته جدیدا میخام برم پیش ی روانشناس...مشاور دانشگاه....خخخ....چون خجالت کشیدن هام یجورایی زیاد شده.... مثلا خجالت میکشم حتی از ی مغازه چیز بخرم...حتی بستنی....خخخخ...پس دیگه خجالتای بالا عادی باید باشه...خخخخ

نه ادم باید به اصالتش افتخار کنه مگه دهاتی بودن چشه !!!!!

خیلی بده...
من  پیش خودم دروغگو شدم...
فکر کنید ک بخاطر این دهاتی بودنتون لو نره دروغ بگید....و تا اخر عمر حالتون از خودتون بهم بخوره....خیلی بده...

استاد داخل جمع داد زد گفت دهاتی ؟؟؟؟

نه.....جمع دوستانه بود...ده نفر بیشتر نیستیم سر کلاس....
استاد فقط بهم گفتن ک اصفهانی نیستم...
و منم گفتم راست میگین....دههاتی ام...
ولی از این جمع دوستانه...همه شون یکجورهایی فرهیخته اند...
همون جلسه یکی از بچه ها خیلی راحت گفت ک باباش بیش از حد سختگیره و...
و من برام لذت بخش بود ک میدیدم اره....ی نفر انقدر راحت داره درمورد بدی های زندگیش(واژه بهتری پیدانکردم) صحبت میکنه...بدون این ک خجالت بکشه...
من تمام عمرم رو وقف خجالت کشیدن کردم....تمام عمرم....

این فکر اشتباهت باعث خجالتت میشه
از شما که می خوای معلم بشی بعیده این افکار دهاتی به این خوبی از شهر که پر از دود و سرو صدا ا که بهتره

خخخخ...دهات ما پراز ادمای معتاده...پراز ادم های بیخود...
دهات ما ی جای خشک و بی اب و علفه...
چیز قابل افتخاری نداره...
ولی چشم...
;-)
خجالت هام دست خودم نیستن....گاهی وقت ها توی خیابون ک راه میرم از خودم هم خجالت میکشم....

اره روستا های اون سمت همه صرا ووبی اب و علفن ولی بازم به نظرم از شهر بهتره

روستاهای اینجا همه سر سبزن

خوش ب حالتون...;-)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سلام ...
به وبلاگ من خوش اومدین ...
اینجا یه دفترخاطرات روزانه است ...
و پر از حرفای چرت و پرت دل یه دانشجو...
و محدودیت هاش...
...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان