...دلتنگی هایم...

گاهی وقت ها یه حرف هایی کنج دلت میشینه که تا پروازشون ندی آروم نمی گیری... اینجا پشت بوم دل منه...

بیست و چهار ساعتی...

فکرش را بکنید...

خانه خواهرتان میروید..

و مثل همیشه میروید سراغ لوازم ارایشی اش تا کمی ناخنک بزنید...

یک ماتیک مایع صورتی جیغ...

دورو اطراف را نگاه میکنید....بعلهههه....دستمال کاغذی هم ک موجود است... ک بعد از استعمال سریع پاکش کنید...یک هوس کوچک است دیگر...زود پاکش خواهید کرد....

خودتان را توی اینه نگاه میکنید و چندتا سلفی جگر هم از خودتان می اندازید...

صدای مادرتان را ک دارد صدایتان میکند میشنوید...

سریع دستمال را برمیدارید تا نمایش را تمام کنید...

رد صورتی کمرنگی روی دستمال میماند...و رنگ روی صورتتان ب همان غلظت است...چندبار دیگر دستمال را ب شدت میکشید...

تسلیت میگویم...

ماتیک مورد استفاده واقع شده بیست و چها  ساعتی است....

۳ موافق ۰ مخالف
سلام!
الحمدلله به حکمت خدا!
شاد باشی و خوب!
(تا حالا چنین کامنت کنایه‌دار و مبهمی نذاشته بودم انصافا!) :))))))

علیک السلام...خخخخ
موفق باشید....

خخخخخخخخخخخ
اشکالی نداره
راستی داستان نوشتین

من؟؟؟؟؟ن بابا  .....سوژه نیست ک...این استاد عزیز هم ک شکوفیدند ب داستان اصفهانمان  

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سلام ...
به وبلاگ من خوش اومدین ...
اینجا یه دفترخاطرات روزانه است ...
و پر از حرفای چرت و پرت دل یه دانشجو...
و محدودیت هاش...
...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان