...دلتنگی هایم...

گاهی وقت ها یه حرف هایی کنج دلت میشینه که تا پروازشون ندی آروم نمی گیری... اینجا پشت بوم دل منه...

درهم....

نی نی دار شدیم رفت....بچه سین هم امد توی دنیای بزرگ ما....هیچی اش هم ب ما نرفته است.....خخخخخ....

امروز کتلتی پختم در حد چییییی....اول قیافه اش خیلی قشنگ بوداااا....منتهی نمیدونم چرا مزه ماهی نپخته میداد.....اخخخخخ....

راستی....دیشب ام داستان اصفهانیمو نوشتم....دو ص اش رو...الان دل دل میکنم برم اادامه شو بنویسم....ولی نمیشه....کلی ظرف نشسته و ی خونه پخش و پلا و مامان ک مدام ب من چیز میگه....

راستییییی....دیشب ترکیه کودتا شدا.....فهمیدین؟...من ب شخصه اگه کودتا چی بودم تا پای جونم وایمیستادم پای کارم ن این ک بعد یک ساعت مثل موش فرار کنم و تسلیم شم...ایششش...


خدانگهدار....من دارم فردا میرم...:'(...برای دو هفته هم اصلا نیستم...میرم طرح ولایت....برام دعا کنین...

خدانگهدااار.....

۱ موافق ۰ مخالف
موفق باشید
اسم بچه و چی گذاشتین

هنوز شناسنامه نگرفتن...
سین میگه محمد حسن....ولی اصلا ب قیافه پشمالوش نمیاد......من ک توی خونه امیرمحمد صداش میکمم.....

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سلام ...
به وبلاگ من خوش اومدین ...
اینجا یه دفترخاطرات روزانه است ...
و پر از حرفای چرت و پرت دل یه دانشجو...
و محدودیت هاش...
...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان