...دلتنگی هایم...

گاهی وقت ها یه حرف هایی کنج دلت میشینه که تا پروازشون ندی آروم نمی گیری... اینجا پشت بوم دل منه...

لبخند....

سلااااام...

دیروز موقع نماز از گردن مامان اویزون شدم و بهش,گفتم ۲۶ام میخام برم....مامان چپ چپ نگاهم کرد....:رفتی اونجا نمیخندیا.... _ اونجا ک همه دخترن.....    _ در کل...نخند...    ناراحت شدم...متنفرم از این کلمه....^نخند^..... شاید این تنفر فقط و فقط بخاطر تکرر تکرار ان است....

امروز گوشیم توی دستم لرزید درست وقتی ک داشتم ب دوتماس بی پاسخم نگاه میکردم....فکر کردم نون است...ولی خیریه بود....گفت فردا بروم پیششان و دربخش روابط عمومی و در بخش گردشگری یا نمیدانم چ چیزی فعالیت کنم....پریدم توی بغل مامان.....ماااااااامااااااان....فرثا باید بریم خیریه....

مامان:میری اونجا نمی خندیا....

مامان حق دارد....دفعه قبل کل صورتم شامل یک دهن باز و ذوق زده بود....و اتفاقا خودم هم معتقدم ک ب طرز فجیعی زشت میخندم....یک چیزی توی مایه خنده های نرگس محمدی....و برای حفظ کلاسم هم نباید اونجوری بخندم...ولی....نمیشود ک نخندی....

یک کانال زده بودم م فق خودم تویش بودم و خودم و مطالب گاهنامه را میریختم تویش ک تمام نشود...امروز زسادات را عضوش کردم ک ببیند چه جور مطالبی برای گاهنامه جمع کرده ایم....می اید توی پی وی و میگوید:خانم معلم, قلب من نازک است انقدر متن های قشنگ ننویس سکته میکنم ها.....و من از ذوق پای گوشی غش میکنم....زسادات خوب میداند یک جمله چیزی از او کم نمیکند ولی در عوض شنونده را کلی خوشحال میکند و دریغ نمیکند...وگرنه چیزی ک زسادات خانده بود متن خیلی جالبی نبود... نمیداند ک مطلب قبلی اش را ک مصاحبه ای بود ک فقط یک ویرایش کوچک میخاست من از چهار خطی ک ف ط برایم فرستاده بود نوشته ام...مصاحبه نوشتم با چهارخط ها....خخخخخخخ...برایم دعا کنید....و برای این ک بابا گیرندهد ک نروم خیریه....

۰ موافق ۰ مخالف
موفق باشید

ممنون

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سلام ...
به وبلاگ من خوش اومدین ...
اینجا یه دفترخاطرات روزانه است ...
و پر از حرفای چرت و پرت دل یه دانشجو...
و محدودیت هاش...
...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان